می خواهم نامه ای برای تو بنویسم
میخواهم نامه ای بنویسم بگویم که دیگر دلم طاقت دوری ندارد من میدانم که تو چه قدر از من دوری
در قلب من و تو جایی جز عشق نیست عشقی که در کنار تو فقط و فقط جاودانه است.
میخواهم نامه ای بنویسم که شاید این راه دور را برای من و تو نزدیک کند بنویسم که شاید راه
من و تو دور باشد ولی وقتی قلبها به یکدیگر نزدیک باشد دیگر آن دوری به نزدیکی و شاید با هم
و در کنار یکدیگر بودن را بدهد.
مینویسم که عشق من نسبت به تو و عشق تو نسبت به من کم نشود
تا به حال در گورستان پائیز بوته لرزانی را در آغوش گرفته ای…….. ؟ قلبت را بر خارش فشرده ایی ......؟ با خون گرمت آبیاریش کرده ای......؟ و با گرمای وجودت معشوق را به گل نشانده ای....!!!!؟؟؟؟
تو هم مثل ما انسانها هزار رنگی و عاشق رنگ ...کنار گلی خوشرنگ می نشینم.. آواز ریا سر میدهی گل دلداده را رها میکنی .... می پژمرانی .....تمامی عمر کوتاهش را به انتظارت می نشانی ...و هوسبازانه به خلوت گلی دیگر می گریزی؟
عشق شاید زود تو را عاشق و دلتنگ کند اما هرگز تو را سیر نمی کند
در غروب تنهایی سکوت دل هارا می شکنم
در شبی مهتابی ستاره هارا برایت می چینم
واز پرچین بی کسی عبور می کنم
به امید اینکه تو بیا یی
اما امروز هم گذشت وخورشیدغروب کرد و
من ماندم وتنهایی
با آرزوی 12 ماه شادی 52 هفته خنده 365 روز سلامتی 8760ساعت عشق 525600دقیقه برکت 315300ثانیه دوستی سال نو پیشاپیش مبارک
میخوام تلافی بکنم
چشمای تو یادم میاد
میخوام برم از پیش تو
صدای تو بازم میاد
چرا ولم نمیکنی
چرا نمیزاری برم
برو که من خسته شدم
میبینی طاقت ندارم
یه روز تلافی میکنم
هرچی بدی کردی به من
این همه بی وفائیا
جواب خوبی بود به من
هرچی صبوری میکنم
میگم یه روز درست میشه
چقدر باید ببخشمت
اینکه زندگی نمیشه
***
میخوام تلافی بکنم
چشمای تو یادم میاد
میخوام برم از پیش تو
صدای تو بازم میاد
چرا ولم نمیکنی
چرا نمیزاری برم
برو که من خسته شدم
میبینی طاقت ندارم
یه روز تلافی میکنم
هرچی بدی کردی به من
این همه بی وفائیا
جواب خوبی بود به من
هرچی صبوری میکنم
میگم یه روز درست میشه
چقدر باید ببخشمت
اینکه زندگی نمیشه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|